5 واژه سخت زبان انگلیسی

5 واژه انگلیسی که برای فارسی زبانان مشکل آفرین هستند

یکی از بزرگترین چالش‌های زبان‌آموزان در یادگیری یک زبان جدید این است که همه واژه‌های آن زبان در زبان مادری زبان‌آموز قابل معادل‌سازی نیست. گاهی تفاوت واژه‌ها یا نحوه استفاده از آنها آنقدر زیاد است که زبان‌آموز را با یک چالش جدی در یادگیری یا استفاده از آن واژه رو به رو می‌کند.

در این مطلب قصد داریم به 5 نمونه از پرکاربردترین واژه‌های دردسرساز برای زبان‌آموزان فارسی زبان بپردازیم و در مورد نحوه درست استفاده از این واژه‌ها در زبان انگلیسی و ترجمه آنها صحبت کنیم.

واژه the

درک دقیق نحوه درست استفاده از واژه the یک ساختار گرامری  فوق متوسط در زبان انگلیسی است. در صورتی که یک زبان‌آموز مبتدی انگلیسی هستید این موضوع خیلی طبیعی است که نتوانید همیشه به درستی از این واژه استفاده کنید. واژه the در ساده‌ترین تعریف نشانه معرفه ساز در زبان انگلیسی است (البته کاربرد آن کمی گسترده‌تر است). the تا حد زیادی مشابه “ال” در زبان عربی است و پیش از هر اسمی که بیاید آن را معرفه می‌کند. ما در فارسی نشانه معرفه‌ساز نداریم، بنابراین طبیعی است که یک فارسی‌زبان در استفاده از این واژه کمی با مشکل رو به رو شود. البته پس از کمی تمرین می‌توانید در بسیاری از موارد به درستی از این نشانه استفاده کنید. (در مورد نشانه the در این مطلب به طور مفصل صحبت کردم)

فعل miss

واژه miss در کاربرد به عنوان فعل چندین معنی متفاوت دارد که هر یک از آنها در فارسی با یک ساختار کاملا مستقل ساخته می‌شوند. به همین دلیل نحوه استفاده درست از این واژه و نحوه درک معنی آن با توجه به جمله برای بسیاری از فارسی زبانان مشکل است.

بسته به اینکه فعل miss برای چه چیزی استفاده می‌شود معنی آن تغییر می‌کند. در اینجا به سه تا از اصلی‌ترین معانی این فعل می‌پردازیم:

برای یک موقعیت یا مراسم: در صورتی که miss برای اشاره به یک چیز (مراسم، کلاس، مهمانی و …) یا یک موقعیت به صورت کلی استفاده شود، معنی آن از دست دادن آن موقعیت یا از دست دادن شرکت در آن مراسم، مهمانی، کلاس و … است. این واژه معمولا نشان می‌دهد که این از دست دادن عمدی نبوده (miss می‌تواند به معنی “نرفتن” هم در این کاربرد باشد). به مثال‌های زیر توجه کنید:

It was an opportunity not to be missed. (آن فرصتی بود که نمی‌شد از دست داد.)

He missed the office party. (او به مهمانی شرکت نرفت/امکان شرکت در مهمانی را از دست داد.)

برای یک نفر: در صورتی که miss برای یک فرد یا چیز (غیر از موقعیت) استفاده شود. به معنی دلتنگی برای آن فرد یا چیز است. به مثال‌های زیر توجه کنید:

I really missed her when she went away. (من واقعا دلم برای او تنگ شد وقتی او رفت.)

I still miss my old car. (من هنوز دلم برای ماشین قدیمی‌ام تنگ می‌شود.)

البته حالت منفی فعل miss در این کاربرد به معنی دلتنگ نشدن برای چیزی است اما بیشتر این منظور را می‌رساند که خوشحالم که دیگر در این شرایط نیستم، به مثال زیر توجه کنید:

I don’t miss getting up at six every morning! (خوشحالم که دیگر هر روز صبح ساعت 6 بیدار نمی‌شوم)

برای یک وسیله نقلیه یا یک قرار: در صورتی که فعل miss برای یک قرار در یک زمان مشخص یا یک وسیله نقلیه استفاده شود، به معنی جاماندن از آن وسیله یا نرسیدن به آن قرار است. به مثال زیر توجه کنید:

If I don’t leave now I’ll miss my plane. (اگر الان نروم، از پروازم جا خواهم ماند.)

miss Job Interview (جاماندن/نرسیدن به یک مصاحبه شغلی)

واژه available

واژه available در کاربرد به عنوان یک اسم، در واقع در انگلیسی یک معنی کلی دارد اما این معنی کلی در شرایط مختلف در فارسی به شکل‌های مختلفی بیان می‌شود. به همین دلیل درک درست معنی این فعل برای بسیاری از زبان‌آموزان کمی پیچیده است. برای درک بهتر به برخی از اصلی‌ترین شرایط استفاده از این اسم می‌پردازیم:

برای امکانات یا منابع: در صورتی که available برای اشاره به امکانات یا منابع از هر نوع استفاده شود، معنی موجود بودن یا قابل استفاده بودن می‌دهد. مثلا در صورتی که available برای اتاق در یک هتل استفاده شود. یعنی این هتل اتاق خالی دارد. یا اگر برای یک محصول در یک مغازه استفاده شود یعنی این مغازه این محصول را برای فروش دارد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

Do you have any double rooms available this weekend? (این هفته اتاق دو نفره قابل استفاده/خالی دارید؟)

Is this dress available in a larger size? (آیا سایز بزرگتر این لباس در دسترس/موجود هست؟)

در همین کاربرد در صورتی که available به همراه زمان آینده آورده شود، بیشتر معنی عرضه کردن دارد. به مثال زیر توجه کنید:

My new novel will be available in bookstores this week. (رمان جدید من این هفته در کتابفروشی‌ها عرضه خواهد شد.)

به همراه فعل make: زمانی که available به همراه فعل make آورده می‌شود هم بیشتر به معنی منتشر کردن یا عرضه کردن خواهد بود. در این ساختار بسته به موقعیت این عبارت می‌تواند معنی تهیه کردن هم بدهد. به مثال زیر توجه کنید:

to make something available (چیزی را تهیه کردن/عرضه کردن/منتشر کردن)

برای افراد: در صورتی که available برای کسی به کار برده شود، آزاد بودن فرد از نظر زمانی را نشان می‌دهد. به مثال زیر توجه کنید:

Are you available next weekend? (آخر هفته آینده وقت آزاد داری؟)

واژه worth

پیچیدگی واژه worth برای فارسی‌زبانان معمولا نه به علت معنی دشوار و چندگانه آن بلکه به علت نحوه استفاده درست از آن در انگلیسی است. در زبان انگلیسی worth یک صفت یا اسم است، در حالی که برای اشاره به معانی متفاوت آن در فارسی معمولا باید از فعل استفاده کرد که تفاوت ساختاری زیادی بین دو زبان ایجاد می‌کند.

برای اشاره به ارزش داشتن: در این کاربرد worth به صورت یک صفت برای اشاره به قیمت داشتن یک چیز استفاده می‌شود. این ساختار معمولا مسندی است (یعنی worth معمولا به همراه فعل be آورده می‌شود). به نوعی می‌توان گفت در انگلیسی برای اشاره به قیمت داشتن یا ارزش داشتن چیزی به جای داشتن از بودن استفاده می‌شود (انگار در فارسی بگوییم، ارزش‌دار بودن/قیمت‌دار بودن). این تفاوت معمولا زبان‌‎آموز را به اشتباه می‌اندازد.

Our house is worth about £100 000. (خانه ما حدودا 100000 پوند قیمت دارد.)

در همین کاربرد worth می‌تواند معنی استعاره‌ای هم داشته باشد. یعنی برای اشاره به ارزش معنوی چیزی یا کاری به کار رود. به مثال زیر توجه کنید:

Is the castle worth seeing? (آیا آن قلعه ارزش دیدن را دارد؟)

استفاده به معنی ارزش: در این کاربرد واژه worth معنی مشابه “ارزش” در فارسی دارد. گاهی به همراه حرف اضافه of و یک صفت استفاده می‌شود که کمی ساختار آن را پیچیده‌تر می‌کند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

Their contribution was of great worth. (کمک آنها ارزش زیادی داشت.)

The painting is of little worth. (این نقاشی ارزش کمی دارد.)

استفاده برای نشان دادن مقدار: از worth به همراه یک مالی برای نشان دادن یک مقدار مشخص از یک چیز هم استفاده می‌شود (مثل زمانی که در فارسی می‌گوییم “به اندازه 10هزار تومان سیب”). به مثال زیر توجه کنید:

I’d like ten dollars’ worth of gas, please. (من به اندازه ده دلار بنزین می‌خواستم، لطفا.)

واژه back

واژه back در انگلیسی معانی بسیار گسترده‌ای دارد. این واژه در سه ساختار قید، اسم و فعل کاربرد دارد. اما بیشتری پیچیدگی را در کاربرد به عنوان قید ایجاد می‌کند. در اینجا اصلی‌ترین معانی این واژه را بررسی می‌کنیم.

به عنوان قید: قید back در انگلیسی می‌تواند در کنار بسیاری از افعال انگلیسی قرار بگیرد. در واقع معنی این قید در کنار همه این افعال ثابت است اما چون در فارسی معادلی ندارد باید برای معادل کردن آن در کنار هر یک از این افعال از یک ساختار متفاوت استفاده کرد.

در صورتی که back در کنار یک فعل حرکتی باشد معمولا معنی آن را به برگشتن تغییر می‌دهد. اما گاهی برای رساندن معنی دقیق باید فعل را کمی گسترش دهید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

to go back (برگشتن)

to walk back (پیاده برگشتن)

to crawl back (به طور خیزده برگشتن)

البته به همراه برخی از افعال حرکتی back معنی به عقب حرکت کردن هم می‌دهد. به مثال زیر توجه کنید:

to step back (به عقب قدم برداشتن)

back در کنار بسیاری از افعال غیر حرکتی هم معنی به عقب می‌دهد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

to look back (به عقب نگاه کردن)

to keep back (عقب نگاه داشتن)

back در کنار بسیاری از افعال کلامی هم معنی “دوباره” یا “متقابل” می‌دهد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

to read back (دوباره/متقابلا خواندن)

to call back (دوباره/متقابلا تماس گرفتن)

Ali Shahdoost

من علی شهدوست مدیر محتوای مجموعه بیاموز هستم. در اینجا در رابطه با نظرات و دغدغه‌هایم می‌نویسم. در صورتی که نظری داشته باشید از خواندنش خوشحال می‌شوم.

3 comments

  • باسلام دیدگاه تون نسبت به مسائل ازنظرحقیرخیلی جالب ومنحصربفرد بود واستفاده کردم جالب است بدانیدعلت اشنایی من بااین سایت فقط تشابه اسم وفامیلمان بود .پاینده باشید.

  • به نظرم کلمات ذکر شده تنها چند نمونه از هزاران واژه ای است که در هر زبانی وجود دارد .و این را مشکل افرین نمی توان گفت .هر زبانی اصطلاحات خودش را دارد مثلا ما در فارسی کلمه شیر را داریم که معنای متعددی دارد . به نظر من در ترجمه باید فراتر از لفظ نگاه کرد و معانی اصطلاح را معادلسازی کرد زیرا خیلی از مواقع با ترجمه صرف تحت الفظی به مقصود نمی توان رسید.وگرنه می شود مثال i eat ground در ترجمه زمین خوردن.